۱۳۴۸ دی ۱۱, پنجشنبه

علی نسیمی مرده است

روبان مشكي دارد گوشه ي اين متن


سكسكه ساليان دنيا در سطرهايي به آهستگي ترس


.....


سطرجمعه،ترس،دلهره،شنبه رضانيرو اس ام اس داد و علي نسيمي پرواز...


....


پشت سرم درد مي كند .دو سه سال پيش براي آخرين بار ديدمش،با هم دوست بوديم  كمابيش .يك دوستي دو سه ساله ولي عميق تا اومديم محكمش كنيم من اومدم تهرون و...


علي نسيمي


آخرين بار يادت ميات تو حافظيه،قهوه خونه،قليون و چايي،حدود دو ساعت با هم حرف زديم.همون روز گفتم هيچ وقت اين همه راحت و خاص با كسي صحبت نكرده بودم يادته.چقدر ازدست دوستهاي قديميت دلخور بودي و مي ناليدي.


هربار كه از تهرون ميومدم بهت زنگ مي زدم با اينكه هربارش هم يه شماره اجاره اي جديد داشتي ،ولي پيدات مي كردم.


تو اين مدت كوتاه خيلي ازت خاطره دارم .يادته با بچه ها ،كاوه بهبهاني،وحيد داور،داريوش مهبودي،فرشيد فرهمندنيا،كروني وبهروز رفته بوديم سفره خونه،فكر كنم اسمش شانديز بود يا همچين چيزايي،قرار شد با همديگه تئوري شعر كارناوالي رو بريزيم؟شعر خنده،پارودي ...يادته؟


مگه احمق شدي؟ به اين زودي فراموش كردي؟


دو سه ساله گمت كردم


نه تو سراغمو گرفتي


نه من سراغتو


ولي يهو داغونم كردي پسر


آخه تو ...


هنوز كتابات دستم مونده لعنتي


گفتي ببرم تهرون پخششون كنم


خيلي هاشو پخش كردم  بقيشو هم  اگه حلال كني  مي خوام آتيش بزنم


گه تو اين زمين!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر