۱۳۴۸ دی ۱۱, پنجشنبه

             حفظ یک فضای عاشقانه


    


 


جدی نگیرید


آدم خوابهای الکی زیاد می بیند


به این آهنگ گوش بدهید


نمی گذارم گوشتم را خاک کنید


شاعری سختی تر است


مثلا زنگ در روابط حسنه ام را با احساس جیگریم خراب می کند


تو جیگر منی


جیگر یک عصبانی از صدای زنگ.


 


دعواهای خانوادگی شروع می شود


با کف می زنم توی پیشانی ام


چه سوخت!


با مشت


دوست دارم فحش بنویسم  


اما می گویند باشرفم!


جیگرت برم،من با شرفم؟


 


باتو آرام باش


با من زنگ بزن


زنگ تو آسانی ست


زنگ تو رمانتیک است


مسخره ام نکنید


من بعضی از زنگها را دوست ندارم


اما بعضی از زنگها را دوست دارم


من هم زنگ می زنم


اما کسی نباید زنگ بزند


گوشی را ور ندار


خواهش می کنم


اما برای من بردار


خواهش می کنم


چون من با شرفم


من در سرایشم


تشییع جنازه ام را دیدم


چه خواب لوراسپاماتیکی!


 


دوستت دارم و کاش با ماشین می رفتیم وساندیس می خوردیم


من ولنجک را مثل کف دستم بلدم


ایراد نگیرید از رانندگی ام


اه،آهنگ نباید بپرد


و گرنه گوشم را می کنم خاک می کنم


میدانم


می توانی با یک کر زندگی کنی با وفا


میدانم


ولی این روزها دقیقا روز قیامت وجود دارد


آنجا اعصاب دارم


بابا دارم


گوش دارم


ولنجک دارم


پستویی هایم می گویند شعر دارد پاره می شود پیغمبر!


تغییر آهنگ می روند


و گرنه کار دست اعضای خودم می دهم


به هر قیمتی که شده


باید


بکپم.


 


پولش        چقدر         می شود    ،   خدا؟


                                                          ها؟


 


 


 


 


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر