خدا
(در 9/1/84)
فکر می کنم این حالاست که می توانم شعری بگویم
چون وزیرا که زیاد خورده ام غم از اتاقم می گویم:
پرده دارد
پنجره دارد
تخت خواب دارد
همه چیز دارد الا پدر
اما،اما،اما من که با نام خدا شروع کرده ام، نه؟
دورانم در دور خاک اتاقم
بی حسی لبهام
بوسه هم بگیری
مرد زمین نمی شوم
این بود معنای یک زن.
بود.
بگذریم.
گذشته ام
احمقم که از گزارش های گذشته ام گذشته ام
ببینید این کلمات چطور از پسم بر می آید دارند
اما من پس از پسم خوشبختانه در دورانم
آیا هیچ پسی می تواند دوران مرا داسته باشد؟
آن قدر پس و پیشم که ((من ))را ((هم )) می نویسم
هم می زنیم
پس همیشه زندگی بعداز هم خوردن ماشروع به تاویل می شود
سپس چه حال می دهد وقتی کسی زنگ نمی زند ولی می زند به سرم
گوشی را بر می دارم
نمی گذارم
یا می گذارم؟
یا وقتی کسی نشسته است ته اتاق و وای من نمی فهمم ایستاده است
خدایا!بیشتر ادامه ام هم بده
قول می دهم این شعر را بعد از خودم خواهم سرود
پس و پیش خواهم کرد
مردم بی آنکه بفهمند همیشه از خواهم کردهای خودشان خواهش می کنند
و گاهی هم به انکار خدا هم دست می زنند
ولی
اما
آیا من شعر سروده ام؟
سروده خواهم کرد؟
آیا کسی این کلمات را خواهد خرید؟
چه حال می دهد وقتی کسی توهم می زند ولی سریعا به تیمارستان رسیده
می شود
جلوگیری می شود
ادامه می شود
ای ضد حال عظیم!
ای تلفن!
چرا زنگ می زنی؟
چرا مزاحم می شوی؟ ها؟
پس من تورا بر نمی دارم
دست نمی زنم
زیرا در راه اطمینان تیمارستان به سر می برم
زیرا دکتر توصیه کرده است مواظب گوشم باشم
با مهرداد نشسته ایم
او گوشی را مدام بر می دارد
سرش داد نمی زند
سرش گیج می خورد
دارند زنگ می زنند یا نه؟
این سوالات را از چه کسی می پرسم؟
مادرم هست شاید
جمع کن خودم را
جمع کن تکه های بساطم را
کی؟
دارم با کی حرف می زنم خدا؟
مهرداد مسیج های عاشقانه می فرستد
چون و زیرا زیاد خورده است غم از اتاقم می گویم
چون و زیرا در اتاق اتفاق می افتد در خاک اتاق
پس من دنبال مسیح می گردم
چون وزیرا به شکل مسیج می باشد
همان عنصری که فرستاده می شود
ولی مسیج فقط به خطوط هوایی فرستاده می شود نه زمین
پس این است که من افسردگی گرفته ام
خدایا!
خدایا!
بیشتر ادامه ام هم نده
من قول می دهم این شعر را بعد از خودم هم نخواهم سرود
پس
حالاست که من در هم شده ام
چون و زیرا
تنها در خاک اتاق
اتفاق
افتاده ام
خدا!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر